World of english



فعل این زمان  با استفاده از اضافه کردن ed- یا d- به آخر افعال با قاعده ساخته می شود . افعال بی قاعده نیز به شکل گذشته خود تبدیل می شوند. لازم به ذکراست افعال باقاعده افعالی هستند که قاعده و قانون دارند و این بدان معنی است که برای داشتن فعل گذشته به انتهای همه این افعال –ed یا –d  اضافه می شود در حالی که شکل گذشته افعال بی قاعده را باید در جدولی که معمولاً در انتهای کتاب یا فرهنگ لغت است، جستجو کرد.

افعال با قاعده

شکل ساده شکل گذشته
work worked
decide decided
start started
arrive arrived

افعال بی قاعده

شکل ساده شکل گذشته
go went
give gave
make made
drink drank

قید هایی که بیشتر در این زمان استفاده می شودعبارتند از:

1. Yesterday

2. Last + (week, month, year.)

3. (one week, two months, four years .) +ago

4. In + (1395, 2016…)

5. when + ) a clause),…

مثال:

جدول زیر سه حالت این زمان را نشان می دهد:

زمان گذشته ساده

جملات مثبت

. + فعل گذشته + فاعل

She called Mona yesterday.

او دیروز به مونا تلفن زد.

جملات منفی

. + فعل به شکل ساده did not / didn’t ++ فاعل

She did not / didn't call Mona yesterday.

او دیروز به مونا تلفن نزد.

جملات سوالی

? + فعل به شکل ساده + فاعل + Did

Did she call Mona yesterday?

آیا او دیروز به مونا تلفن زد؟

 2  کاربردها

مهم ترین استفاده های این زمان عبارتند از :

الف) بیان عمل یا حالتی که در یک زمان مشخص در گذشته شروع و تمام شده است.

She met Sarah three weeks ago.

او سه هفته پیش سارا را دید.

We did not get a good grade in the exam.

ما در امتحان نمره ی خوبی نگرفتیم.

Did he finish his homework yesterday?

آیا او دیروز تکالیفش را تمام کرد؟

 

ب) بیان کارهایی که در گذشته یکی پس از دیگری اتفاق می افتد.

I got up early in the morning, washed my face, ate breakfast, got dressed, and went to school.

صبح زود از خواب بیدار شدم، صورتم را شستم، صبحانه خوردم، آماده شدم و به مدرسه رفتم.

My mother heated the oil, cracked the eggs into the pan, cooked them for five minutes, removed the pan from the heat, and served them with some lemon juice.

مادرم روغن را داغ کرد، تخم مرغ ها  درون ماهی تابه شکست ،آنها را برای پنج دقیقه پخت، ماهی تابه را از روی حرارت برداشت، و با مقداری آب لیمو سرو کرد.

 

ج) بیان عملی که در طول مدتی در گذشته شروع و پایان یافته است.

Mina lived in Japan for seven years.

مینا در ژاپن به مدت هفت سال زندگی کرد.

They studied for their exam all week.

آنها همه هفته را به مطالعه برای امتحان پرداختند.

 

د) بیان عادت ها، اعمال و یا واقعیت هایی که در گذشته انجام می شده ولی در حال حاضر آنها را انجام نمی دهیم. درچنین حالتی معمولا از قیود تکراری نظیر always  (همیشه)، often (اغلب)، sometimes (معمولاً) و never (هرگز) استفاده می شود. در این حالت می توان از عبارتused to  هم استفاده کرد.

My father always listened to classical music.

پدرم همیشه به موسیقی سنتی گوش می داد.

John never stayed home at weekends.

جان هرگز آخر هفته ها را خانه نمی ماند.

Alice used to be very shy at work, but now she is extremely outgoing.

آلیس در محل کار بسیار خجالتی بود اما الان فرد بسیار اجتماعی است.

I used to read a lot of books, but I don’t read much now.

من کتابهای زیادی می خواندم  اما در حال حاضر زیاد کتاب نمی خوانم.

His family was very rich in the past, but they are broke these days.

خانواده او در گذشته ثروتمند بود اما این روزها اوضاع مالی خوبی ندارند.

Jack used to go walking every afternoon regularly.

جک عصرها به طور منظم پیاده روی می کرد.

 3  صرف فعل

الف) صرف فعل گذشته ساده

I

watched TV.

went home.

You, We, They
He, She, It
I

did not / didn’t

watch TV.

go home.

You, We, They
He, She, It
Did I

watch TV?

go home?

You, We, They
He, She, It

 4  تغییر در هجی فعل

الف) در افعالی که به e ختم می شوند، فقط –d  به آخر فعل اضافه می شود.

close → closed

arrive → arrived

ب) در افعالی که بهy  ختم می شوند، در صورتی که صدای قبل از y مصوت باشد، فقط -ed به آخر فعل اضافه می شود و در صورتی که صدای قبل از y صامت باشد ابتدا y  تبدیل به i می شود، سپس –ed  اضافه می شود.

enjoy → enjoyed

stay → stayed

vary → varied

hurry → hurried

 

ج) در کلیه افعال تک سیلابی و یا افعال چند سیلابی  که تکیه در سیلاب آخر باشد، حرف بی صدا (consonant) در انتهای فعل دو بار تکرارمی شود.

ban → banned

trap → trapped

prefer → preferred

در افعالی دو سیلابی و بیشتر در صورتی که تکیه در سیلابی غیر از سیلاب آخر باشد، حرف بی صدا دو بار تکرار نمی شود.

open → opened

offer → offered  

منبع:lingoties.com


لیست 100 فعل پرکاربرد و مرکب چند بخشی انگلیسی
100most common English phrasal verbs
100Frequently used Phrasal Verbs
.
همراهان عزیز توجه داشته باشید.
بعد از یه مدت که انگلیسی کار می کنید،دقیقا خودتون تشخیص خواهید داد و یا همین الان که دارید این پست رو می خونید متوجه شده اید که یه فعلهایی وجود داره که دو بخشی اند.
.
مثلا Go down, Take in , Take away, Pull up و .
.
اینها Phrasal verbs هستند. یا فعلهای عبارتی
استفاده از این افعال در نوشتارتون و صحبت هاتون باعث میشه که دقیقا مثل یک انگلیسی زبان باشید.
.
البته نه اینکه هم معنی اون فعل به صورت تک قسمتی و معمولی وجود نداشته باشه هان. نه
شاید فعل تک قسمتی اش هم وجود داشته باشه. اما بکار بردن Phrasal verb نشون میده که شما خیلی خوب سوار بر صحبت هاتون هستید. و تسلط خوبی دارید.
.
تعریف فارسی فعل عبارتی:
فعلی است که از دو یا چند کلمه ساخته شده است و این کلمات روی هم رفته، نقش یک فعل را بازی می‌کنند و با هم به عنوان یک واحد واژگانی در واژگان اهل زبان ذخیره می‌شوند.
.
دوستان دقت کنید
لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر میگیرد.
به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند "investigate"به جای "look into" را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
.
در لیست زیر : به خاطر داشته باشید که افعال ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد.
به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on . افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله،
به عنوان مثال:
I brought the children up
یا
I brought up the children
هر دو درست هستند.
.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد
(I brought them up درست است نه I brought up them).
.
نکته و دقت :
بدیهی است که با جستجو نمودن هر کدام از این افعال عبارتی در گوگل هزاران مثال خواهید یافت.
.
لطفا" از اون مثالها یکی دو تاش رو در کامنت بگید همراه با ترجمه که دیگران هم یاد بگیرند.
.
سپاس از همراهی شما
.
انگلیسی مثل آب خوردن
.
این هم از لیست:
--------------------------
Ask out
دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
===========
B
Bring about
موجب شدن
.
Bring up
1- تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
===========
C
Call back
جواب تماس تلفنی کسی را دادن
.
Call in
دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
.
Call off
لغو کردن
.
Call on*
1-ملاقات کردن
2-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
.
Call up
تماس تلفنی برقرار کردن
.
Catch up (with)*
به سطح کسی رسیدن
.
Check in*
در هتل ثبت اطلاعات کردن
.
Check into*
تحقیق کردن
.
Check out
1- از کتابخانه کتاب گرفتن
۲- تحقیق کردن
.
Cheer up
شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
.
Clean up
تمیز و مرتب کردن
.
Come across*
یافتن شانس انجام کاری
.
Cross out
خط زدن
.
Cut out
کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
===========
D
Do over
تکرار کردن
.
Drop by*
سرزدن
.
Drop in (on)*
سرزدن
.
Drop off
چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
.
Drop out (of)*
ترک درس و مدرسه کردن
===========
F
Figure out
یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
.
Fill out
فرمی را تکمیل کردن
.
Find out
پی بردن به اطلاعات
.
Get along (with)*
یک رابطه خوب داشتن
.
Get back (from)
1- از جایی برگشتن
۲- دوباره دریافت کردن
.
Get in, get into*
1- داخل ماشین شدن
۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
.
Get off*
از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
.
Get on*
ورود به یک وسیله نقلیه
.
Get out of*
1- از یک وسیله نقلیه خارج شدن
۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
.
Get over*
بهبود یافتن از بیماری
.
Get through*
خاتمه دادن
.
Get up*
از روی تخت یا صندلی بلند شدن
.
Give back
چیزی راب ه کسی بازگرداندن
.
Give up
انجام کاری را متوقف کردن
.
Go over*
مرور یا کنترل کردن
.
Grow up*
رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
===========
H
Hand in
تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
.
Hang up
1- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
.
Have on
پوشیدن
===========
K
Keep out (of)
وارد نشدن
.
Keep up (with)*
در یک موقعیت یا سطح ماندن
.
Kick out (of)
کسی را وادار به ترک محلی کردن
--------------------------
L
Look after*
مراقبت کردن
.
Look into*
تحقیق کردن
.
Look out (for)*
مراقب بودن
.
Look over
مرور یا کنترل کردن
.
Look up
در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
===========
M
Make up
1- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
===========
N
Name after
اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
===========
P
Pass away*
مردن
.
Pass out
1- توزیع کردن
۲- بیهوش شدن
.
Pick out
انتخاب کردن
.
Pick up
1- کسی را از محلی برداشتن
۲- دست کسی را گرفتن
.
Point out
توجه کسی را جلب کردن
.
Put away
چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
.
Put back
به موقعیت قبلی باز گشتن
.
Put off
به تعویق انداختن
.
Put on
پوشیدن
.
Put out
سیگار یا آتش را خاموش کردن
.
Put up with*
تاب آوردن، تحمل کردن
===========
R
Run into
اتفاقی با کسی برخوردن
.
Run across
اتفاقی یافتن
.
Run out (of)
تمام شدن مایحتاج
===========
S
Show up*
ظاهر شدن و مطرح شدن
.
Shut off
یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
===========
T
Take after*
به فردی شبیه بودن
.
Take off
1- در آودن لباس
۲- به مسافرت رفتن
۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
.
Take out
1- کسی رابیرون بردن
۲- حذف کردن
.
Take over
کنترل چیزی را بدست گرفتن
.
Take up
یک فعالیت جدید را شروع کردن
.
Tear down
خراب کردن و با خاک یکسان کردن
.
Tear up
به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
.
Think over
در نظر گرفتن
.
Throw away
دور ریختن و خلاص شدن
.
Throw out
دور ریختن
.
Throw up
استفراغ کردن
.
Try on
پرو کردن لباس
.
Turn down
درجه چیزی را کم کردن
.
Turn in
1- تحویل پروژه درسی
۲- به رختخواب رفتن
.
Turn off
خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
.
Turn on
روشن کردن ماشین یا لامپ
.
Turn out
چراغ را خاموش کردن
.
Turn up
تشدید کردن، زیاد کردن


صبح بخیر Good morning / morning

سلام همگی Hello / Hi guys

حال شما چطور است؟ How do you do

خدانگهدار Goodbye

خداحافظ روز خوبی داشته باشین Bye, have a nice day

از روزتان لذت ببرید Enjoy your day

فردا می بینمتون See you tomorrow

مراقب باشین Take care

 


عکس العمل های خود انگیز

متشکرم Thank you

متشکرم/خواهش می کنم Thank you / you’re welcome

 این عبارت هنگامی  که کسی عطسه می کند به کار می رود. Bless you

تبریک می گویم Congratulations

آیا الان بهتری؟ Do you feel well now

که داری  ؟ Do you have the hiccups

سردرد داشتن , دل درد داشتن , سرما خوردگی , گلو درد داشتن a headache, stomachache, a cold, the flu

متاسفم (عذر خواهی) Sorry (apologize

ببخشید ؟ (متوجه نشدن) Sorry? ( say it again

 


توجه  دانش آموزان را جلب کردن

گوش بدید ……. نگاه کنید …… Listen… Look

توجه بفرمایید……. Pay attention

و حالا گوش بدید به ……. So now, listen to

ببخشید (برای جلب توجه کردن)… Excuse me

مراقب باشین (تذکر دادن) Watch out

یک سوال ازتون دارم؟ I have a question for you

چه خبر ؟ What’s up

 


درخواست از دانش آموزان برای انجام کاری

دفتر/خودکار بیرون بیارین Take out your notebook/pen

جمله زیر را یادداشت کنید Write down the following sentence

بعد از من تکرار کنید Repeat after me

لطفا تکرار کنید Can you repeat, please

دفتر یادداشت تان را باز کنید Please, open your notebook

جواب هایتان بازبینی کنید Check your answers

به صورت گروهی کار کنید, دو به دو کار کنید Work in groups. Work in pairs

گره های چهار نفره تشکیل بدین Get together in groups of four

لطفا پای تخته برو Go to the white board please

برای پاسخ دادن دستتون را بالا بیاورید Raise your hand to answer

بلند خواندن چیزی Read sth. aloud

بلند شو/ بشین Stand up / sit down

لطفا بلند تر صحبت کن Speak louder, please

آروم تر صحبت کن Speak more slowly

لطفا ساکت باشین be quiet please

خودکاراتون  روی میز بذارید Put your pens down

لطفا مثال های بیشتری بزنید give me some more example please

لطفا جمله بعدی را بخون read the next sentence please

 لطفا  روی تخته یادداشت کن write it on the board, please

 


عبارت های تشویقی

درسته!/ حق باشماست Right! / you’re right

کارتان عالی / خیلی خوب /خوب بود. Well done! / Very well! / Good

خیلی عالی بود Good job / Great job

عالی بود Excellent

معرکه بود Fabulous

خیره کننده بود Brilliant

ادامه بدید Go on

ادامه بدید Let’s continue

بفرمایید Go ahead

عالی بود perfect

 


برنامه ریزی در کلاس

بیاید کلاس را شروع کنیم Let’s start our class

امروز  قرار است که …………… Today, we are going to

اول ……….  و سپس ……… First…. and then / next

از اول صفحه From the beginning of the page

قرار است که تکالیف را باهم انجام بدهیم We are going to review the homework

سوالی هست Any questions

داوطلب لطفا Volunteers, please

الان می خواهم حضور و غیاب کنم I’m going to check/count if you’re all in the classroom

چه کسی غایب است Who is not here? ( checking roll

امروز چه روزی هست ؟ What date is it today

بررسی یادگیری دانش آموزان

متوجه شدید Do you understand me

واضح است Is it clear

معنی ……………. چی میشه؟ What does ( word ) mean

معنی ………… چی میشه؟ What’s the meaning of

آیا آن درسته؟ Is this right? / Is this ok

می تونم بپرسم؟ May I ask

……………. چطور به انگلیسی می گویید؟ How do you say…. in English

تفاوت بین A و B را بگویید Tell me the difference between A and B

آماده هستید؟ Are you ready

تمام کردید؟ Finish

 


و در آخر چند جمله مهم دیگر که معلم  ممکن است در کلاس به کار ببرد.


به صفحه بعد برید.

Turn the page over


تکالیفتان را لطفا تحویل بدهید. Hand in your homework, please

یک نفر پنجره را لطفا باز کنه

Some one please open the window


 


هفته آینده از شما امتحان می گیرم. I’m going to give you an exam next week

یک جلسه جبرانی لازم داریم. We need a make up

رضا تو از کلاس عقب هستی. باید سعی کنی خودت را به کلاس برسونی. Reza you’re behind the class. You must try and catch up with the class

 سه جلسه تاکنون غیبت داشته ای. You’ve missed three sessions so far

اگر یک جلسه دیگر غیبت کنی از امتحان محروم خواهی شد. If you miss one more session, you’ll be disqualified from the exam

زنگ چه ساعتی می خورد؟ What time does the bell go

می خواهید نوار را یکبار دیگه بگذارم؟ Shall I play the tape one more time

 


TWhat’s the weather like in Tabriz?

آب و هوای تبریز چه چوریه؟

The apartment was in a dangerous neighborhood.

آپارتمان در منطقه ناامنی از شهر واقع شده بود.

One should try not to tell a lie.

آدم باید سعی کند دروغ نگوید

The elevator is out of order. We have to take the stairs

آسانسور خراب است. باید از پلهها برویم

The clouds are lifting.

آسمان دارد صاف میشود (ابرها دارند کنار میروند)

Can you cook?

آشپزی بلدی؟

Air pollution in Tehran is serious.

آلودگی هوای تهران جدیه

Where did you put it?

آنرا کجا گذاشتی؟

They were here on business.

آنها برای کار اینجا بودند .

They are on vacation.

آنها به تعطیلات رفتهاند

The answering machine is on.

تلفنشان روی پیغامگیر است

Well, leave a message

خب براشون پیغام بذار

They worked well, fast, hard and carefully.

آنها به خوبی، با سرعت، سخت کوشانه و به دقت کار می کردند

They will come back home very soon.

آنها خیلی زود به خانه برخواهند برگشت.

They’ll close the shops on Saturday.

آنها روز شنبه مغازه ها را خواهند بست.

They may come here next week.

آنها ممکن است هفتهی آینده به اینجا بیایند.

Oh, I see. Just between us. See you.

آهان فهمیدم، بین خودمون باشه، بعدا می بینمت

Weren’t they here on vacation last year?

آیا آنها پارسال برای تعطیلات به اینجا نیامده بودند؟

Are they your parents?

آیا آنها پدر، مادر تو هستند؟

Yes I took this picture of them in Mashhad.

آره، این عکس را در مشهد از آنها گرفتم

Can you come to my friend’s house tonight?

آیا امشب می توانی به منزل دوست من بیایی؟

Did he answer all the questions?

آیا او به همه سئوالات پاسخ داد؟

Do you know him? … No, I don’t think so.

آیا او را میشناسی؟ نه گمان نمی کنم

Should I pay here?

آیا باید همین جا بپردازم؟

Is it far? No. it’s only two minutes’ walk.

آیا خیلی دور است؟ نه فقط دو دقیقه پیاده راه است

Do you like to set goals for yourself in future?

آیا دوست داری برای خودت در آینده هدف مشخص کنی؟

Weren’t you at the mosque last night?

آیا شماها دیشب در مسجد نبودید؟

Was Ali standing near the window?

آیا علی نزدیک پنجره ایستاده بود؟

Do you have the key of the main door?

آیا کلید درب اصلی را دارید؟

Do you have main door key?

آیا کلید درب اصلی را دارید؟

Is he a good coach? …. I hope so.

آیا مربی خوبی است؟ . امیدوارم اینطور باشد.

Is there any oil in the bottle?

آیا هیچ روغنی در بطری هست؟

Aerobics are popular with teens.

آیروبیک خیلی بین جوونا رایج شده. (جا افتاده)

The room is untidy. Let’s tidy it.

اتاق به هم ریخته است .بیا اون رو مرتب کنیم

Hostels don’t have any age requirements.

اتاق گرفتن در هتل محدودیت سنی نداره.

Your room is on the first floor. Here is your key.

اتاقتون در طبقه اوله. این هم کلید شما

There is something wrong with the iron

اتو خرابه (مشکل داره).

Something is wrong with your car. I guess your car battery is dead.

اتومبیلتون ایراد داره. فکر کنم باطری ماشینتون خرابه

Let me see if he is here or not.

اجازه بدهید ببینم او اینجاست یا نه.

Let me have a look at the mark list.

اجازه بدهید یک نگاهی به لیست نمره ها بیندازم

Don’t let this happen to you.

اجازه ندید برای شما این اتفاق بیفته

How is everything with you?

احوالت چطوره ؟

How is it going on?

اوضاعت چطوره؟

The cheapest way to fly is as a courier.

ارزانترین راه مسافرت هوایی مسافرت به عنوان کوریر است

She was happy about this chance. (this purchase, these scores, …)

از این شانسی که بهش رو کرده خوشحال بود (از این خرید – از این نمرهها و.)

I hate to be rude.

از اینکه پررو و بیادب باشم بدم میاد (از آدمهای پررو و بی ادب بدم میاد)

What is it made of?

از چی ساخته شده است؟ (جنسش چیه؟)

Tell me about your family, Does your brother have any children?

از خونوادهت بگو، داداشت بچه داره؟

Keep out of reach of children.

از دسترس بچه ها دور نگه دارید

I am so sorry to hear that.

از شنیدنش خیلی متاسف شدم.

This is out of my hand.

از عهده من خارج است (از دست من کاری برنمیآید)

Protect from direct light, humidity and freezing.

از نور مستقیم، رطوبت و از یخ زدگی محافظت شود.

Ask someone to help you.

از یکی بخواه کمکت کنه

How do you pronounce your last name?

اسم فامیلیتو چطور تلفظ میکنی؟



dog  – سگ,
cat  – گربه,
fish  – ماهی,
bird  – پرنده,
cow  – گاو,
pig  – خوک,
mouse  – موش,
horse  – اسب,
wing  – بال,


train  – قطار,
plane  – هواپیما,
car  – ماشین,
truck  – کامیون,
bicycle  – دوچرخه,
bus  – اتوبوس,
boat  – قایق,
ship  – کشتی,
tire  – لاستیک,
gasoline  – بنزین
engine  – موتور,
(train ) ticket  –بلیت (قطار),


city  – شهر,
house  – خانه,
apartment  – آپارتمان
street  /road  – خیابان/جاده,
airport  – فرودگاه,
train station  – ایستگاه قطار,
bridge  – پل,
hotel  – هتل,
restaurant  – رستوران,
farm  – مزرعه,
court  – دادگاه,
school  – مدرسه,
office  – اداره,
room  – اتاق,
village  – روستا,
university  – دانشگاه,
club  – کلوب، باشگاه,
bar  – میکده,
park  – پارک,
camp  – اردو,
store  /shop  – فروشگاه/مغازه,
theater  – تئاتر,
library  – کتابخانه,
hospital  – بیمارستان,
church  – کلیسا,
market  – مغازه,
country  – کشور,
building  – ساختمان,
ground floor  – کف زمین,
space  – فضا ,
bank  – بانک,


hat  – کلاه,
dress  – لباس,
suit  – کت‌وشلوار,
st  – دامن,
shirt  – پیراهن,
t-shirt  – تی‌شرت,
pants  – شلوار,
shoe(s)  – کفش,
pocket  – جیب,
coat  – کت,
stain  – لکه,


red  – قرمز
green  – سبز
blue  (light  /dark  ) – آبی (تیره / روشن)
yellow  – زرد
brown  – قهوه‌ای
pink  – صورتی
orange  – نارنجی
black  – سیاه
white  – سفید
gray  – خاکستری


son  – پسر,
daughter  – دختر,
mother  – مادر,
father  – پدر,
parent  – والدین,
baby  – نوزاد,
man  – مرد,
woman  – زن,
brother  – بردار,
sister  – خواهر,
family  – خانواده,
grandfather  – پدربزرگ,
grandmother  – مادربزرگ,
husband  – شوهر,
wife  – زن,
king  – پادشاه,
queen  – ملکه,
president  – رئیس‌جمهور,
neighbor  – همسایه,
boy  – پسر,
girl  – دختر,
unmarried woman  – خانم مجرد,
child  – (هم پسر هم دختر)کودک,
adult  – بزرگ‌سال(هم زن هم مرد),
human  (≠ animal) – انسان,
friend  – دوست,
victim  – قربانی,
player  – بازیکن,
fan  – هوادار,
crowd  – جمعیت,
person  – شخص


teacher  – معلم,
student  – دانشجو
student  – دانش‌آموز,
lawyer  – وکیل,
doctor  – دکتر,
patient  – بیمار,
waiter  – پیشخدمت,
secretary  – منشی,
priest  – کشیش,
police  – پلیس,
army  – ارتش,
soldier  – سرباز,
artist  – هنرمند,
author  – نویسنده,
manager  – مدیر,
reporter  – گزارشگر,
actor  – بازیگر,


religion  – مذهب,
heaven  – بهشت,
hell  – جهنم,
death  – مرگ,
medicine  – پزشکی,
money  – پول,
dollar  /euro  – دلار/یورو,
bill  – اسکناس,
marriage  – ازدواج,
wedding  – عروسی,
team  – تیم,
relationship  – رابطه,
racei  – نژاد,
se.x  – (عمل رابطه جنسی),
se.x (gender)  – جنسیت,
murder  – قاتل,
prison  – زندان,
technology  – تکنولوژی,
energy  – انرژی,
war  – جنگ,
peace  – صلح,
attack  – حمله,
election  – انتخابات,
magazine  – مجله,
newspaper  – رومه,
poison  – سمی,
gun  – تفنگ,
sport  – ورزش,
race  – مسابقه(ورزشی),
exercise  (workout ) – ورزش,
ball  – توپ,
game  – بازی,
price  – قیمت,
contract  – قرارداد,
drug  – دارو,
sign  – امضا,
science  – علم,
god  – خدا


band  – باند,
song  – آهنگ,
instrument  – ساز موسیقی
music  – موسیقی,
movie  – فیلم  – هنرcoffee  – قهوه,
tea  – چایی,
wine  – شراب,
beer  – آبجو,
juice  – آب‌میوه,
water  – آب,
milk  – شیر,


egg  – تخم‌مرغ,
cheese  – پنیر,
bread  – نان,
soup  – سوپ,
cake  – کیک,
chicken  – جوجه,
pork  – گوشت خوک,
lamb  – بره,
beef  – گوشت گاو,
apple  – سیب,
banana  – موز,
orange  – پرتقال,
lemon  – لیمو,
corn  – غله,
rice  – برنج,
oil  – روغن,
seed  – بذر,
knife  – چاقو,
spoon  – قاشق,
fork  – چنگال,
plate  – بشقاب,
cup  – فنجان,
breakfast  – صبحانه,
lunch  – نهار,
dinner  – شام,
sugar  – شکر,
salt  – نمک,
bottle  – بطری


table  – میز,
chair  – صندلی,
bed  – تختخواب,
dream  – خواب/رویا,
window  – پنجره,
door  – در,
bedroom  – اتاق خواب,
kitchen  – آشپزخانه,
bathroom  – حمام,
pencil  – مداد,
pen  – خودکار,
photograph  – عکس,
soap  – صابون,
book  – کتاب,
page  – صفحه,
key  – کلید,
paint  – نقاشی,
letter  – نامه,
note  – یادداشت,
wall  – دیوار,
paper  – کاغذ,
floor  – کف,
ceiling  – سقف,
roof  – بام,
pool  – استخر,
lock  – قفل,
telephone  – تلفن,
garden  – باغ,
yard  – حیاط,
needle  – سوزن,
bag  – کیف,
box  – جعبه,
gift  – هدیه,
card (birthday ) – کارت تولد,
ring  – حلقه,
tool  – ابزار


clock  – ساعت,
lamp  – لامپ,
fan  – بادبزن,
cell phone  – موبایل,
network (computer)  – شبکه (کامپیوتری) ,
computer  – کامپیوتر,
program (computer)  – برنامه (کامپیوتری),
laptop  – لپ‌تاپ,
screen  – صفحه,
camera  – دوربین,
television  – تلویزیون,
radio  – رادیو


head  – سر,
neck  – گردن,
face  – صورت,
beard  – ریش,
hair  – مو,
eye  – چشم,
mouth  – دهان,
lip  – لب,
nose  – بینی,
tooth  – دندان,
ear  – گوش,
tear  (drop ) – اشک (قطره),
tongue  – زبان,
back  – پشت,
toe  – انگشت شست,
finger  – انگشت,
foot  – پا,
hand  – دست,
leg  – پا,
arm  – بازو,
shoulder  – شانه,
heart  – قلب,
blood  – خون,
brain  – مغز,
knee  – زانو,
sweat  – عرق,
disease  – بیماری,
bone  – استخوان,
voice  – صدا,
skin  – پوست,


sea  – دریا,
ocean  – اقیانوس,
river  – رودخانه,
mountain  – کوه,
rain  – باران,
snow  – برف,
tree  – درخت,
sun  – خورشید,
moon  – ماه,
world  – دنیا,
earth  – زمین,
forest  – جنگل,
sky  – آسمان,
plant  – گیاه,
wind  – باد,
soil /earth  – خاک/زمین,
flower  – گل,
valley  – دره,
root  – ریشه,
lake  – دریاچه,
star  – ستاره,
grass  – سبزه,
leaf  – برگ,
air  – هوا,
sand  – شن,
beach  – ساحل,
wave  – موج,
fire  – آتش,
ice  – یخ,
island  – جزیره,
hill  – تپه,
heat  – گرما,


glass  – شیشه,
metal  – ف,
plastic  – پلاستیک,
wood  – چوب,
stone  – سنگ,
diamond  – الماس,
clay  – گِل,
dust  – غبار,
gold  – طلا,
copper  – مس,
silver  – نقره,


meter  – متر,
centimeter  – سانتی‌متر,
kilogram  – کیلوگرم,
half  – نصف,
circle  – دایره,
square  – مربع,
temperature  – دما,
date  – تاریخ,
weight  – وزن,
edge  – لبه,
corner  – گوشه,


map  – نقشه,
dot  – نقطه,
consonant  – صامت,
vowel  – مصوت,
light  – نور,
sound  – صدا,
yes  – بله,
no  – نه,
piece  – تکه,
pain  – درد,
injury  – زخم,
hole  – سوراخ,
image  – تصویر,
pattern  – الگو,
noun  – اسم,
verb  – فعل,
adjective  – صفت,


top  – رو,
bottom  – پایین,
side  – کنار,
front  – جلو,
back  – پشت,
outside  – بیرون,
inside  – داخل,
up  – بالا,
down  – پایین,
left  – چپ,
right  – راست,
straight  – مستقیم,
north  – شمال,
south  – جنوب,
east  – شرق,
west  – غرب,


summer  – تابستان,
spring  – بهار,
winter  – زمستان,
fall  – پاییز,


۰-۱۰ :
zero  ,
one  ,
two  ,
three  ,
four  ,
five  ,
six  ,
seven  ,
eight  ,
nine  ,
ten
– یک, دو, سه, چهار, پنج, شش, هفت, هشت, نه, ده.

۱۱-۲۰ :
eleven  ,
twelve  ,
thirteen  ,
fourteen  ,
fifteen ,
sixteen  ,
seventeen  ,
eightteen  ,
nineteen  ,
twenty
یازده, دوازده, سیزده, چهارده, پانزده, شانزده, هفده, هجده, نوزده, بیست,

۲۲,۲۱, …, ۲۹ :
twenty one  ,
twenty two  , … ,
twenty nine
بیست‌ویک, بیست‌ودو,…، بیست و نه

۳۰,۳۱,۳۲,۳۳,…,۳۹ :
thirty  ,
thirty one  ,
thirty two  ,
thirty three , …,
thirty nine
سی، سی و یک، سی و دو، …، سی و نه

۴۰-۹۰ :
forty  ,
fifty  ,
sixty  ,
seventy  ,
eighty  ,
ninety
چهل, پنجاه, شصت, هفتاد, هشتاد, نود,

۱۰۰,۱۰۱,۱۰۲, …, ۱۰۹ :
one hundred  ,
one hundred (and) one  ,
one hundred (and) two  , … ,
one hundred (and) nine  ,
صد، صد و یک، صد و دو،…، صد و نه

۱۱۰, ۱۱۱, ۱۱۲, ۱۱۳, …, ۱۱۹ :
one hundred ten  ,
one hundred eleven  ,
one hundred twelve  ,
one hundred thirteen  , …,
one hundred nineteen
صد و ده، صد و یازده، صد و دوازده، صد و سیزده، …، صد و نوزده

۱۰۰۰,۱۰۰۱, …, ۱۰۱۰ :
one thousand  ,
one thousand one  ,
one thousand ten , …
۲۰۰۰, …
two thousand  , …
۱۰۰۰۰ :
ten thousand
ده هزار
۱۰۰۰۰۰ :
one hundred thousand
صد هزار
(one) million  – میلیون,
(one) billion  – میلیارد,

۱st -first  – اول
۲nd -second  – دوم,
۳rd -third  – سوم,
۴th -fourth  – چهارم,
۵th -fifth  – پنجم,
۶th -sixth  – ششم,
۷th -seventh  – هفتم,
۸th -eighth  – هشتم,
۹th -ninth  – نهم,
۱۰th -tenth  – دهم,
۱۱th -eleventh  – یازدهم,
۱۲th -twelfth  – دوازدهم,
number  – عدد


January ,
February ,
March ,
April ,
May ,
June ,
July ,
August ,
September ,
October ,
November ,
December

ژانویه, فوریه, مارس, آوریل, می, جون, جولای, آگوست, سپتامبر, اکتبر, نوامبر, دسامبر


Saturday  -شنبه ,
Sunday  -یکشنبه ,
Monday  – دوشنبه,
Tuesday  -سه‌شنبه ,
Wednesday  -چهارشنبه ,
Thursday  -پنج‌شنبه ,
Friday  -جمعه


year  – سال,
month  – ماه,
week  – هفته,
day  – روز,
hour  – ساعت,
minute  – دقیقه,
second  – ثانیه,
morning  – صبح,
afternoon  – عصر,
evening  – غروب,
night  – شب,


work  – کار کردن,
play  – بازی کردن,
walk  – راه رفتن,
run  – دویدن,
drive  – رانندگی کردن,
fly  – پرواز کردن,
swim  – شنا کردن,
go  – رفتن,
stop  – ایستادن,
follow  – دنبال کردن,
think  – فکر کردن,
speak  /say  – حرف زدن/گفتن,
eat  – خوردن,
drink  – نوشیدن,
kill  – کشتن,
die  – مردن,
smile  – لبخند زدن,
laugh  – خندیدن,
cry  – گریه کردن,
buy  – خریدن,
pay  – پرداخت کردن,
sell  – فروختن,
shoot  – شلیک کردن (تفنگ),
learn  – یاد گرفتن,
jump  – پریدن,
smell  – بو دادن,
hear (a sound)  – شنیدن (یک صدا),
listen (music)  – (مثلاً به موزیک)گوش کردن,
taste  – چشیدن,
touch  – لمس کردن,
see  – (مثلاً یک پرنده)دیدن,
watch (TV)  – نگاه کردن (مثلاً تلویزیون),
kiss  – بوسیدن,
burn  – سوختن و سوزاندن (مثلاً کاغذ),
melt  – ذوب شدن,
dig  – حفر کردن,
explode  – منفجر شدن,
sit  – نشستن,
stand  – ایستادن,
love  – دوست شدن,
pass by  – رد شدن,
cut  – بریدن,
fight  – جنگیدن,
lie down  – دراز کشیدن,
dance  – رقصیدن,
sleep  – خوابیدن,
wake up  – بیدار شدن,
sing  – آواز خواندن,
count  – شمردن,
marry  – ازدواج کردن,
pray  – دعا کردن,
win  – برنده شدن,
lose  – باختن,
mix  /stir  – ترکیب کردن/هم زدن,
bend  – خم شدن,
wash  – شستن,
cook  – پختن,
open  – باز کردن,
close  – بستن,
write  – نوشتن,
call  – صدا زدن,
turn  – چرخیدن,
build  – ساختن,
teach  – درس دادن,
grow  – رشد کردن,
draw  – نقاشی کشیدن,
feed  – غذا دادن,
catch  – گرفتن,
throw  – پرت کردن,
clean  – تمیز کردن,
find  – پیدا کردن,
fall  – افتادن,
push  – هل دادن,
pull  – کشیدن,
carry  – حمل کردن,
break  – شکستن,
wear  – پوشیدن,
hang  – آویزان کردن,
shake  – لرزاندن,
sign  – امضا زدن,
beat  – زدن,
lift  – بلند کردن,


long  – بلند و طولانی,
short (#long)  – کوتاه,
tall  – دراز و بلند,
short (#tall)  – کوتاه,
wide  – پهن,
narrow  – باریک,
big  /large  – بزرگ,
small  /little  –کوچک ,
slow  – کند,
fast  – تند,
hot  – داغ,
cold  – سرد,
warm  – گرم,
cool  – سرد,
new  – تازه,
old (# new)  – کهنه,
young  – جوان,
old (# young)  – پیر,
good  – خوب,
bad  – بد,
wet  – خیس,
dry  – خشک,
sick  – بیمار,
healthy  – سالم,
loud  – صدای بلند,
quiet  – ساکت,
happy  – خوشحال,
sad  – غمگین,
beautiful  – زیبا,
ugly  – زشت,
deaf  – کر,
blind  – کور,
nice  – خوب,
mean  – بدجنس,
rich  – پولدار,
poor  – فقیر,
thick  – ضخیم,
thin  – نازک,
expensive  – گران,
cheap  – ارزان,
flat  – صاف,
curved  – انحنادار,
male  – مرد,
female  – زن,
tight  – تنگ,
loose  – شل,
high  – مرتفع/بلند,
low  – کوتاه,
soft  – نرم,
hard  – سخت,
deep  – عمیق,
shallow  – سطحی,
clean  – تمیز,
dirty  – کثیف,
strong  – قوی,
weak  – ضعیف,
dead  – مرده,
alive  – زنده,
heavy  – سنگین,
light (#heavy)  – سبک,
dark  – تاریکی,
light (#dark)  – روشنایی,
nuclear  – هسته‌ای,
famous  – مشهور


i  – من,
you  – تو,
he  – او,
she  – او,
it  – آن,
we  – ما,
you  – شما,
they  – آن‌ها


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سومٰا | SOOMA اخبار فردا دکتر محمد سعید رضائی زواره ساعت لوکس تست کردن باغ ویلا در شهریار دارالترجمه رسمی استارترنس با محبت، عشق آغاز می شود. اولین و بزرگ ترین سایت مشاوره برای خانواده برتر آموزش کامل دیجیتال مارکتینگ